-
دیگه حس و حال عاشقی ندارم
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1400 12:48
دیگه حس و حال عاشقی ندارم توی قلب هیچ کسی جایی ندارم با همه قهرمو هیچ کاری ندارم من دیوونه دیگه نایی ندارم من دیوونه رو از دست خودم دور کنین من افسرده رو به عاشقی مجبور کنین درد تنهایی برام یه عادته ته خوشحالی من یه ساعته شدی یه تیکه سنگ دلت نمیشه تنگ کوهتو ول نکنی اگه یه روز گرفت دلت برای من دلتو ول نکنی شدی یه تیکه...
-
بیا دوری کنیم از هم
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1400 12:42
بیا دوری کنیم از هم بیا تنها بشیم کم کم بیا با من تو بدتر شو بیا از من تو رد شو .. رد شو ببین گاهی یه وقتایی دلم سر میره از احساس نه میخوابم نه بیدارم از این چشمای من پیداست تنم محتاج گرماته زیادی دل به تو بستم هچ دردی در این حد نیست من از این زندگی خسته ام دلم تنگ میشه بیش از حد دلم تنگ میشه بیش از حد …
-
جهان ، آلوده خواب است.
شنبه 13 اردیبهشتماه سال 1399 16:10
جهان ، آلوده خواب است. فرو بسته است وحشت در به روی هر تپش ، هر بانگ چنان که من به روی خویش در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست و دیوارش فرو می خواندم در گوش: میان این همه انگار چه پنهان رنگ ها دارد فریب زیست! شب از وحشت گرانبار است. جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بیدار: چه دیگر طرح می ریزد فریب زیس چه پنهان رنگ ها...
-
یاد بود
چهارشنبه 5 دیماه سال 1397 14:27
سلام سیامک هستم مثلا مدیر این وبلاگ بعد از چند وقت یهو یادم افتاد وبلاگی بود که من هر از گاهی پیامی توش مینوشتم و دوستای مهربون و با مرام برام نظر میذاشتن این شد که با کلی کلانجار رفتن دنبال اسم و نام کاربری و ایمیل اولیه گشتم تا بتونم یه بار دیگه برای خاطره بازی هم که شده یه سری به این وبلاگ بزنم بعد اینکه ایمیلش...
-
با غبان
دوشنبه 22 خردادماه سال 1396 15:46
خدایا چه کسی باغبان است در این باغ ِ همیشه خزان و چه کسی کامران است میان این همه پیر و جوان چیست این بازار در ظلمت خود نهان که در آن تنها پول میدرخشد بیآنکه دیده شود چه چیزی فروخته میشود چه کسی آن را میخرد
-
حسرت
دوشنبه 22 خردادماه سال 1396 15:43
آوازی بر زبانم پژمرد شوقی در نگاه ام و خنده ای بر لبانم دستهایم را به سمت شادی ها دراز کردم اما دور گردن حسرت و انده پیچیدند چه کسی ستاره ها را چیده است ؟
-
حسرت درناها
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1396 14:48
پرپرواز ندارم، اما دلی دارم در حسرت درناها، آه این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند !
-
دوباره راه می افتم
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1396 14:46
دوباره راه می افتم عشق ، مرا از تمام سربالایی های نیامدنت بالا می برد ! من این پیچ و خم های به تو نرسیدن را هم دوست دارم . . .
-
پرنده
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:22
پرنده .... چه غریبانه رفت آن پرنده کوچک وقتی از صدای گریه ام خسته شد ! ! ! ((او حق داشت من خنده را از یاد برده بودم )) ................................................... من بعد از تو آدم عجیبی شده ام...
-
آرزو
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:20
آرزو .... آرزوی قشنگی ست... داشتن ردپای تو کنار ردپای من... بر دشت سپید پوشیده شده از برف... تو هم آرزو کن...
-
صیاد
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:19
خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش ... چنان خرسند که پندارند آزادش ... نمیگویم فراموشش مکن ... گاهی بیاد آور ... اسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادش
-
او دیر کرده است
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:18
آیـینـه پرسـیــد که چـرا دیــر کرده است نکند دل دیگری او را سیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر مـن است تنـها دقـایقی چند تأخیـر کـرده است گفتــــم امـــروز هـــوا ســـرد بوده است شـاید موعد قــرار تغییـر کـــرده است خنـدیــد بــه ســادگیـــم آیـیـنـه و گفـت احساس پاک تو را زنجیـر کرده است گفتم از عشق من چنین سخن...
-
یک
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:17
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند مراقب بعضی یک ها باشیم در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .
-
عشق
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:16
به بازار سیاه رفتم ، برای خرید عشق ، اما در ابتدای ورودم رو کاغذی خواندم ، در غرقه ی هوس بازان ، عشق را به حراج گذاشته اند ، به قیمت نابودی پاکبازان !!!!
-
خالی
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:15
گفتم دوستت دارم... نگاهی به من کرد و گفت : چند تا ؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم ، اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود
-
نترس
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:14
این بار تو بگو ، دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام ، که به زمین نیاید
-
تنها
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:13
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام....
-
شاد
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 07:00
نگاه ساکت مردم به روی صورتم دزدانه می افتد ... همه گویند .... عجب شاد است عجب خندان دل مردم چه می داند .... که من دنیایی از دردم ...
-
تاوان
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 06:56
تاوان حرفهایی که نگفتم تارهای سپیدیست لابه لای موهایم
-
وفا
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 06:53
آهای مرغ عشق فخر نفروش .... معشوق تو عم به لطف قفس است که وفادار مونده ...
-
سنگ
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 06:43
وقتی که سنگ نباشد نسل کلاغ ها بی شمار می شود و هیچ شبی از ما نمی هراسد وقتی که صدایی نباشد باران به کدام شیشه به کجای دل پا بگذارد وقتی که پنجره ای نباشد چشم ها به چه دردی می خورند.
-
بشنو التماسمو
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 06:31
¬ دفتر عشـــق که بسته شـد دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم اونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود بد جوری تو کارتو...
-
سیل روزگار
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1395 15:20
لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو به شبهای دل تاریک من مهتاب را ماند خزان خواهیم شد ساقی کنون مستی غنیمت دان که لاله ساغر و شبنم شراب ناب را ماند بتا گنجینه حسن و جوانی را وفایی نیست وفای بی مروت گوهر نایاب را ماند بدین سیمای آرامم درون دریای...
-
ساز حبیب
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1395 15:18
صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب چه دولتی است به زندانیان خاک نصیب به هم رسیده در این خاکدان ترانه و شعر چو در ولایت غربت دو همزبان غریب روان دهد به سر انگشت دلنواز به ساز که نبض مرده جهد چون مسیح بود طبیب صفای باغچه قلهک است و از توچال نسیم همره بوی قرنفل آید و طیب به گرد آیه توحید گل صحیفه باغ ز سبزه چون خط زنگار...
-
نغمه جان سوز
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1395 15:15
باز کن نغمه ی جانسوز از آن ساز امشب تا کنی عقده ی اشک از دل من باز امشب ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب مرغ دل در قفس سینه ی من می نالد بلبل ساز تو را دیده هم آواز امشب زیر هر پرده ی ساز تو هزاران راز است بیم آن است که از پرده فتد راز امشب ! گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان پر چو...
-
طالع بینی چینی !!!!!!!!!!!!
سهشنبه 19 مردادماه سال 1395 14:56
سلام هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته به شرطی که تقلب نکنید! طالع بینی چینی! .. فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ای کاش تقلب نمی کردید! این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه کند!! کسی که این...
-
طالع بینی چینی !!!!!!!!!!!!
سهشنبه 19 مردادماه سال 1395 12:29
سلام هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته به شرطی که تقلب نکنید! طالع بینی چینی! .. فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ای کاش تقلب نمی کردید! این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه کند!! کسی که این...
-
یه خاطره
یکشنبه 8 آذرماه سال 1394 08:26
خونه مادربزرگه دهه 60 , 70 : خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره کنار خونه ی ما همیشه...
-
استاد شهریار
شنبه 29 فروردینماه سال 1394 08:58
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد ماه درویش نواز از پس قرنی بازم مردمی کرد و بر این روزن زندان آمد دل همه کوکبه سازی و شب افروزی شد تا به چشمم همه آفاق چراغان آمد
-
لیلی و مجنون عصر
شنبه 29 فروردینماه سال 1394 08:53
دید مجنون دختری مست و ملنگ در خیابان با جوانانی مشنگ خوب دقت کرد در سیمای او دید آن دختر بُود لیلای او با دلی پردرد گفتا این چنین حرف ها دارم بیا ( پیشم بشین ) من شنیدم تازگی چت می کنی با جوانی اهل تربت می کنی نامه های عاشقانه می دهی با ایمیل از ( توی ) خانه می دهی عصرها اطراف میدان ونک می پلاسی با جوانان ونک موی صاف...