آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.
درباره من
مسافرم از دیار نور و افتاب اومدم توی سرزمین تاریکی و شب مسافرم مسیرم روبه نور و خداست کولبارم خالی نه پر از خاطرهاست دو سه خطی شعر دارم برای تنهایی ادمها دیروز بود که رسیدم امروز هستم و فردا حتما خواهم رفت پرنده رفتنیست پرواز را بخاطر بسپار
ادامه...
درسته بهشت خوبه..ولی جهنم همه آشنان..
این چه رسمی ست ؟
چه کس گفته چنین : با گره سال خود آغاز کنیم ؟
از هزاران گره مانده به راه
تو بیا تا گره ای باز کنیم !
رو سنگ قبر من بنویسـ خسته بود اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود
بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود
بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود چشمان او که دائما از اشک شسـته بود
بر سنگ قبر من بنویســید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود
بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود