کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

دوستت دارم همین .




مــــے گــُــویـَـنــد ســـــآدِه ام،،

مـــے گـُــویــَـنـــد تــُــومَــــرا بآ

یــِک جُمـــــلـــﮧ

یـِــک لَبـــــخـنـــد،،،

بـِـــﮧ بــازےمیـــــگیــــرے ... ... ...

مــــــے گـُــــوینــــد تـَــرفنــد هـــآیت، شِـــیطنـــتهــــآیت

و دروغ هآیـــت را نمــــے فَهمَــــم ... !!

مــــــے گویند ســــآده ام

اما تــــُـوایــטּرا باوَر نَکـُـטּ

مـــَـــــטּ فـــــقــــــط دوســـتـــَــت دارم،

هَمیـــــــــטּ!!!!

تنهایی

چقدر سفت شده

پدال دوچرخه دو نفره عشقمان

یا من خسته ام

یا شیب زیاد شده

شاید هم تو رکاب نمیزنی!!!!

عاشق



آدم عاشق به آسانی نمی میرد

یک روز سرد بارانی

دستش را میگذارد روی قلبش

و اجازه میدهد

دلش آرام آرام بگیرد...

نوشت

من از این عشق رد نمی شوم

من در این عشق حل میشوم

نوشت

بیزارم از روزهای سرد بارانی

دفترش را بست

و دستش را گذاشت روی قلبش..!!!

زمان

بســـ کنــــ سآعتــــ…..



دیگــــــر خستـهـ شده امـــ….


آرهـ مَنـ کم آورده امــ….


خودمــ میدآنمــ کهـ نیستـــ…


اینقدر بآ بودنتـــ نبودنشــ رآ به رُخـــَم نکشـــ!!!

مرهم

خـُدایـآ !!!

جـایــِ سورهـ اـے بهـ نـامــِ " عــِشقـ " دَر قُرآنتـ خالے اَستـ

کـہ اینگونهـ آغاز شَوَد :

وَقــَسم بهـ روزـے کهـ قــَلبَتـ رآ میشِکَنَند

وَ جُز خـُدایَتـ مَرهَمے نَخواهے یافتـ !!!



عکس متحرک

سخته

چـقـدر سـخـت اسـت




یـــار را . . .




بـا یـــار . . .



دیـــدن . . . ! ! !

بازی دنیا

  دنیا:

  بازی هایت را سرم در آوردی

  گرفتنی ها را گرفتی

  دادنی ها را دادی

  حسرت ها را کاشتی

  زخم ها را زدی

  دیگر بس است

  چون چیزی نمانده بگذار بخوابم

  محتاج یک خواب بی بیدارم...!!!

منتظرم خدایا

منتظرم خدایا......
                                        خط پایانت کو.....

                               

           ایا جهنمت همین جایی  که هستیم نیست؟

                من اتشت را به نامردی هاا . دو رویی هاا و خیانت ها ترجیح میدهم

                       شاید اگر ایوب  هم در عصر ما بود صبرش لبریز میشد..........

نازنین یار

نازنیـــــــن یـــ ــار

نپرس از من "چـــــــــرا"....

بدان که گاه

برای بــودن ‌باید رفتــــــ ....

وچه دلکشست وداعی دور

امـــ ـــا اما ناگریز بی راه چاره ..

به تماشای طلـــــوعی تازه در این خرابات منشین

چرا که غروبـــــــ عشـــ ــــق

طلــــــوعی در پی نخواهد داشت......

از خداوند برای عزیزم  تمنـــــــای ارامش دارم

یک روز

او هم آدم است اگـــــــر دوستت دارم هـــآیت را نشنیـــــده گرفت غصه نخــــور اگــــر رفت گریـــــــه نکن یکــــ روز چشمــــهآی یکــــ نفر عــــآشقش میکند یکـــــ روز معنی کم محلی را می فهمد یکــــــ روز شکستـن را درک میکند آن روز می فــــــهمد آه هـآیی که کشیدی از تـــــه ِتـــــهِ قلبت بوده! می فهــــمد شکـــــستـن یک آدم تــــآوان سنگینی دآرد...

مال من

خدایا آرزو ندارم که تمام دنیا مال من باشه



ولی یک خواهشی ازت دارم



اونی که دنیای منه ماله هیچکس نباشه.

خیابان

.کدام خیابان را بگردم
کدام کوچه را؟
بر کوبه ی کدام در بکوبم
بر چارچوبش ظاهر شوی تو
و بازم بشناسی مرا از من
به آغوشم بگیری و
نپرسی هرگز
که چه به روزگارم آورده است
روزگار بی تو ماندن های بسیار!
---

سراغ

سراغت را
از " قاصدک " که می گیرم،
تابی خورده و در دل ابرها، گم می شود .
غصه ‎ ام می گیرد.
می دانم،
شرم دارد از این که
" خبر " دهد
رفتنت، همیشگی بود...

خدا بغلم می کنی؟

خــــدایــــا

در گـــلـــویــــم ابـــــر کـــوچکــــی اســــت

کــــه خیـــــال بـــــارش نــــــدارد ،

میشــــود مـــــرا بغـــــل کنــــی ؟


 

هم بسوزد هم بسازد

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

انکه جدایی انداخت

آنکه بین من و تو شام جدایی آورد
 می کنم نفرینش
یا الهی ، بکنش چون من زار ، پیش معشوقش خار ، هر دو چشمانش تار
تا بداند چه به من می گذرد
از غم دوری آن یار عزیزش

هرگز

تا قیامت هـــــــــــــــــم بدویم
به هم نمی رسیم
 مــــــــن و تـــــــو
دو کـــــــــوپه از یک قطــاریم

 

روی دست روزگار


گاهی حس میکنم روی دست روزگار مانده ام
خسته اش کرده ام ...
خودش هم نمی دانـــــــــد با من چــــــه کند ...

اشتباه من


اشتباه من این بود هر جا رنجیدم لبخند زدم !!!فکر کردند درد ندارم  ضربه ها را محکم تر زدند .
 

ویران

اگر او برای تو ساخته شــده ، من برای تو ویـــــــــــــــران شده ام!!

قسمت هم


وقتی تمام راه را آمدم
وقتی تا تو هیچ نمانده بود
چقدر دیر یادش آمد خدا
که ما قسمت هم نبودیم!!! 

فیلم


برو دیگر همه جایی ... دیدنی بود دلم ؟
 
دست بردار برووو  جا نمانی یک هو
 
 فیلم ما اکران شد برو با
 
 یارجدید
 
قصه عشق بساز...

رویایی می خواهم


رویایی می خواهم که مال من باشد اما دیگر حتی رویاها هم رنگ کابوس به خود گرفته اند
 
 به کدامین بهانه دلخوش کنم این روح بی  تابم را وقتی تو نباشی وقتی که چشمانم تا ابد
 
تو را دیگر نخواهد دید چگونه بخندم چگونه شاد باشم خدایا
 
 باز دلگیرم
مرا ببر ببر به هر انجا که تو میخواهی
 
این تن سرد بی روحم مال تو برای تو بردار و ببر این افتخارت بود این اقتدارت بود که مرا درس عبرت کنی
 برای غیر ؟ کارت خوب بود افرین این هم لوح تقدیرت راستی گفتم تقدیر ! تو که نویسنده خوبی بودی
 پس چرا تقدیر ما اینگونه شد هر چه ما میخاستیم وارونه شد ؟ ای خدا ریخته شد جوهرت را گویم روی
پیشانی من ؟کار از پاک کن گذشت باید از من هم گذشت بی جهت نیست  که دور افتاده ام ..

تاوان

بر دوش دلم بار غمت سنگین است
 
دور از تو همیشه قلب من غمگین است
 
آن شب که دلت شکست یادت باشد
 
تاوان شکستن دل من این است!