کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

بمان

سنگ بودن میخواهد رفتن..

وقتی به کفشهایت زل زده ام...

...

هرچه مراعات کردیم..

کمتر رعایت شدیم....

وقتی نیستی

" واقـعــا
وقــتـی کـه تـو نــیـسـتـی
مـــن نــمـی دانـم بــرای گُـم و گـور شــدن
بــه کـدام جــانـب ِ جـهـان بــگـریـزم ... ! "

اولین نبود

روی سنگ قبرم بنویسید...:

اولین بارش نبود که مُرد...

حراج

ایـــــــــن روزهـــــــــا دوســـــــــتــــــــ داشتــــــــن
بــــــــه حـــــــراج گذاشــــــــــته شده اســـت
همـــــه بــــه همـــــ ، بـــــی بهــــــــانه
میـــگویـــــــند دوستــــت دارم
برای همـــــــــین اگـــــــر روزی
جـــــــایی
کســــــی
ازصمیم قلـب
گفتـــــــ دوستـــــــــت دارم
لــبــخند می زنیــــــم و می گوییــــــــم.
ممنــــون...

بخوان

مثل همیشه برای تو مینویسم اما تو...
به نیت هرکی که دوست داری بخوان.

بخوان

مثل همیشه برای تو مینویسم اما تو...
به نیت هرکی که دوست داری بخوان.

اعتماد نکن


به تعظیم مردم زمانه اعتماد مکن !
تعظیم آنها همچون کمانی است که هرچه دوسرش بهم نزدیکتر باشد ،
تیرش کشنده تر خواهد بود !!!

زندگی

زندگی جیره مختصریست

مثــــــل یک فنجان چای

و کنارش عـشق است

مثل یــــــک حبــــه قند

زندگــــــی را با عشق

نــــوش جان باید کرد..

سهم تو از من


سهم ِ تـو از من
هرچه بود ؛
سـپـردی اش بـه بـاد !
سهم ِ من از تــو
هر چـه بـود ؛
هـســت ؛
به همان طراوت و گرمای ِ آغازین !
عـزیـز می دارمـش
تا آخرین نـبـض ِ بـودن
تا لحـظـه ی سـپــردن بـه خــاک … !

نفرین


خیالت راحــتـــــ . . .
شکسـ ــــته ها نفرین هم بکـ ــنند ،
گیرا نیسـ ــت …!
نـــفرین ،
ته ِ دل می خـ ــواهد
دلِ شکسـ ــته هـ ـــم که دیگر
ســــر و ته ندارد . . .

تو فقط بخند


نگرانت نیستم...

شادی های دنیاکنارت هستند

مزاحمت نمی شوم.....

من ودلتنگی هایم زیادی هستیم....

جایی برای ما نیست.

می روم گوشه ای...

کنار دلهره...

ازدور به تماشا می نشینم

مزاحمت نمی شوم....

تو فقط بخند....

مرگ

و مرگ، مُردن نیست

و مرگ، تنها، نفس نکشیدن نیست

من مردگان بیشماری را دیده ام

که راه میرفتند

حرف میزدند

سیگارمیکشیدند

وخیس از باران

انتظار و تنهایی را درک میکردند

شعر میخواندند

میگریستند

قرض میدادند

قرض میگرفتند

میخندیدند

و گریه میکردند ..

عمری است

یک روز از بهشتت

دزدیده ایم یک سیب

عمری است در زمین ات

هستیم تحت تعقیب

خوردیم در زمین ات

این خاک تازه تاسیس

از پشت سر به شیطان

از روبرو به ابلیس

بی تفاوتی

انـــدوه تــــــازه ای نــیـــســت
دلـــتــنــگــی مـــن و ...
بــی تــفــاوتـــی آدمــهــــا ....
...

دروغ


به یکدیگر دروغ نگویید..
آدم است..
باور میکند..
دلی میبندد..
(علی صالحی)

مترسک

چه زیبا گفت مترسک :
وقتی هیچوقت نمیتوانم به تو برسم , همین یک پا هم اضافیست !!!

فراموش


گاهے شایـב لازمـ بـاشـב ،

از یــاב ببـــریـمـ یـــاב آنهـــایـے را ڪـہ ...

بـا نبـــوבنشاטּ بـوבنمـان رآ ، بــہ بـازے گـرفـتنـב .........

حوصله


حوصــله خوانــدن ندارم
حوصــله نوشتـن هم ندارم
این همـــه دلتنـــگی دیگر نه با خــواندن کم می شود ، نه نوشـــتن!
دلـــم لمـــس آغوشت را می خـــواهد
فقــــط همــــین…!!

غمگین

غمگــیـטּ و خــستہ اَم ... (!)

دلــم یڪــــ هــواے بارانــے مــیخــواهد ./...

یڪــــ شـانـہ بــراے گـــریه ڪــردن .../.

و یڪـــ گــور پــــدرے ڪہ نثار دُنیا و تـمـام مُــتعلقاتش بُڪــُنمـ ...

عاشق


عــاشــق کــه مــیــشــوی
مــواظــب خــودت بــاش
شــبــهــای بــاقــیــمــانــده عــمــرت
بــه ایــن ســادگــی هــا صــبــح نــخــواهــد شــد

دیر

یک روز من سکوت خواهم کرد
و او آن روز برای اولین بار
معنای(دیر شدن) را میفهمد..

همه چیز

سرت را روی شانه ام بگذار تا همه بدانند " همه چیز زیر سر من است !

بی محلی


نگران نباش..
یک روز او هم معنای "بی محلی " را می فهمد

بگذار اکنون با "هم محلی هایش"خوش باشد!!!!

سر به سرم نزار


دل بــه دلم کـه نـدادی...
پا به پـایـم کـه نـیـامـدی..
دسـت در دسـتـم کــه نـگـذاشـتـــی...
سر بــه سـرم دیـگـر نـگـذار کـه قـولـش را بــه بـیـابان داده ام ..