کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

و من همیشه فقط یک دقیقه دیر می رسم...


مقابل دریا که می رسم

فقط برای چشمهایت دعا می کنم

اما تو هرگز مستجاب نمی شوی

...ببار


ببار که باز باورت کنم

ببار در همین کوچه پس کوچه های بارانی

ببار در همین کوچه مهتاب

راستی قرارمان

"همان ساعت "نمی دانم

ساعت لجوجی که هیچ عقربه ای

روی شانه هایش به خواب نمی رود

یادت نرود

تو ، همیشه فرصت کوتاه منی برای شعر

تا می آیم زمزمه ات کنم

زود تمام می شوی

می دانم سالهاست

ساعت قرارمان

یک دقیقه به هیچ است

و من همیشه فقط یک دقیقه

...دیر می رسم

نظرات 1 + ارسال نظر
ایلیا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:07

سلام مسافر.......


بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد