دختری از پسری پرسید : آیا من نیز چون ماه زیبایم ؟
پسر گفت : نه ، نیستی
دختر با نگاهی مضطرب پرسید : آیا حاضری تکه ای از قلبت را تا ابد به من بدهی ؟
پسر خندید و گفت : نه ، نمیدهم
دختر با گریه پرسید : آیا در هنگام جدایی گریه خواهی کرد ؟
پسر دوباره گفت : نه ، نمیکنم
دختر با دلی شکسته از جا بلند شد در حالی که قطره های الماس اشک چشمانش را نوازش
میکرد
اماپسر دست دختر را گرفت ، در چشمانش خیره شد و گفت :
تو به انداره ی ماه زیبا نیستی بلکه بسیار زیباتر از آن هستی
من تمام قلبم را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه ای کوچک از آن را
و اگر از من جدا شوی من گریه نخواهم کرد بلکه خواهم مرد
سلام دوست عزیز مطالب خیلی زیبایی درج کردین
دست مریضاد
این روزها بدجوری حال گیر شده
سلام
ممنون
متشکر
شما پسرا فقط سرکار میزارید آخه شما این کارا؟؟؟
عمرا
سنگ دلا
این نظر لطفتونه
خوب شاید اینجوری باشه
اما بانو هر چیزی توی این دنیا خوب و بد داره مثل پسرا و دخترا
امید وارم هیچ وقت با پسر بد روبرو نشید
یکم خوش بین باشید به اندازه اعتماد کنید و به اندازه شک
باز تشکر از اینکه به وبلاگ سر زدید