کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

ستیزه

 

 شب چو ماه آسمان پر راز

گرد خود آهسته می پیچد حریر راز

او چو مرغی خسته از پرواز

می نشیند بر درخت خشک پندارم

شاخه ها از شوق می لرزند

 

در رگ خاموششان آهسته می جوشد

خون یادی دور

زندگی سر می شکد چون لاله ای وحشی

از شکاف گور

از زمین دست نسیمی سرد

برگ های خشک را با خشم می روبد

 

 آه ... بر دیوار سخت سینه ام گوئی

ناشناسی مشت می کوبد

«باز کن در ... اوست

باز کن در ... اوست»

 

 من به خود آهسته می گویم:

باز هم رؤیا

آنهم اینسان تیره و درهم

باید از داروی تلخ خواب

عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم

می فشارم پلک های خسته را بر هم

لیک بر دیوار سخت سینه ام با خشم

ناشناسی مشت می کوبد

«باز کن در ... اوست

باز کن در ... اوست»

دامن از آن سرزمین دور برچیده

ناشکیبا دشت ها را نوردیده

روزها در آتش خورشید رقصیده

نیمه شب ها چون گلی خاموش

در سکوت ساحل مهتاب روئیده

«باز کن در ... اوست»

آسمان ها را به دنبال تو گردیده

در ره خود خسته و بی تاب

یاسمن ها را به بوی عشق بوئیده

بال های خسته اش را در تلاشی گرم

هر نسیم رهگذر با مهر بوسیده

«باز کن در ... اوست

باز کن در ... اوست»

اشک حسرت می نشیند بر نگاه من

رنگ ظلمت می دود در رنگ آه من

  

لیک من با خشم می گویم:

باز هم رؤیا

آنهم اینسان تیره و درهم

باید از داروی تلخ خواب

عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم

می فشارم پلک های خسته را بر هم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ایلیا پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 http://ghalbezakhmi.blogsky.com

زمزمه دلتنگی یعنی...

سکوت دل راشکستن ودرخلوت خودنشستن

زمزمه دلتنگی یعنی عبورازکوچه های پاییزی

یعنی گفته های دل رابرروی صفحه کاغذرنگی نوشتن

یعنی درصدای پرخروش دریا

صدای زمزمه دل راشنیدن

زمزمه دلتنگی یعنی بهارچه خوب است

یعنی کاش همیشه سبزبمانیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد