کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

حلقه


  

دخترک خنده کنان گفت که چیست

راز این حلقه زر

راز این حلقه که انگشت مرا

این چنین تنگ گرفته است ببر

 

 راز این حلقه که در چهره او

اینهمه تابش و رخشندگی ست

مرد حیران شد و گفت:

حلقه خوشبختی است، حلقه زندگی است

  

همه گفتند: مبارک باشد

دخترک گفت: دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد

 

سال ها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر

دید در نقش فروزنده او

روزهائی که بامید وفای شوهر

بهدر رفته، هدر

 

زن پریشان شد و نالید که وای

وای، این حلقه که در چهره‌ او

باز هم تابش و رخشندگی است

حلقه بردگی و بندگی است

نظرات 1 + ارسال نظر
ایلیا شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:39 http://ghalbezakhmi.blogsky.com

به " او " بگویید
دیگر " او " های نوشته های مرا به خود نگیرد
از این به بعد او دیگر آن " او " نیست........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد