کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

آئینه شکسته



 دیروز بیاد تو و آن عشق دل انگیز

بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم

در آینه بر صورت خود خیره شدم باز

بند از سر گیسویم آهسته گشودم

 

 عطر آوردم بر سر و بر سینه فشاندم

چشمانم را نازکنان سرمه کشاندم

افشان کردم زلفم را بر سر شانه

در کنج لبم خالی آهسته نشاندم

 

 گفتم بخود آنگاه صد افسوس که او نیست

تا مات شود زینهمه افسونگری و ناز

چون پیرهن سبز ببیند بتن من

با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز

 

 او نیست که در مردمک چشم سیاهم

تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند

این گیسوی افشان بچه کار آیدم امشب

کو پنجه او تا که در آن خانه گزیند

 

 او نیست که بوید چو در آغوش من افتد

دیوانه صفت عطر دلاویز تنم را

ای آینه مردم من از این حسرت و افسوس

او نیست که بر سینه فشارد بدنم را

 

 من خیره به آئینه و او گوش بمن داشت

گفتم که چسان حل کنی این مشکل ما را

بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش

ای زن، چه بگویم، که شکستی دل ما را

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا(یلدا) چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 16:38

سلام برعکسه همیشع اینبار شعرتو خوندم خیلی قشنگ بود .

ممنون
نظر لطفتونه
تشکر

شایسته چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:45 http://ressles.blogfa.com

ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه ی تشنه با باران برسیم
یا من برسم به یار یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم

شایسته چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:48 http://ressles.blogfa.com

سلام
وای سیامک چیکار کردی
چه وبتو قشنگ کردی من که داره کم کم حسودیم میشه
خیلی قشنگ شده اینجا باورم نمیشه
به منم سر بزن
منتظرتما
بای تا های

ممنون
از نظر زیبای که دادی
تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد