کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

کلبه عشاق

آدما رسمشونه پایبند دلدار نمیشن،خوب گرفتار میکنن،آدما رسمشونه شاخه به شاخه میپرن،دل رو بیمار میکنن اما پرستار نمیشن.

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

 

 


مرگ من روزی فرا خواهد رسید


در بهاری روشن از امواج نور


در زمستانی غبار الود و دور


یا خزانی خالی از فریاد و شور



مرگ من روزی فرا خواهد رسید


روزی از این تلخ و شیرین روز ها


روز پوچی همچو روزان دگر


سایه ای زامروزها دیروزها!


.


دیدگانم همچو دالانهای تار


گونه هایم همچو مرمر های سرد


ناگهان خوابی مرا خواهد ربود


من تهی خواهم شد از فریاد درد


.


میخزند ارام روی دفترم


دستهایم فارغ از افسون شعر


یاد می ارم که در دستان من


روزگاری شعله میزد خون شعر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد